Wednesday, April 19, 2006

ياد خاطرات

قبلا ساده تر مي نوشتم. نوشته هاي وبلاگ قبلي زباني داشت خاص خودش و اون رو بيشتر مي پسنديدم. اما حيف كه دارم بزرگ مي شم. به نقل از همان وبلاگ پيشين:
-----------------------------------------
بزرگترين كركسيون طراحي معماري ديشب روي داد.مي گين نه ....
وقتي آدم در معيت يكي از صميمي ترين دوستان كه طرح 3 هستش راهي خونه يكي از ترم بالايي هاي معزز بشه و تا ساعت 4.5 صبح يك كركسيون تاريخي انجام بده مي شه گفت يك كركسيون عظيم روي داده . در اين كركسيون جنجالي كه ساعات اوليه اون به همه چيز شبيه بود جز كركسيون طرح 1 يا طرح 3 دوستم. اول از معماري جهان صحبت شد و استاد معزز اون درس . بعد رفتيم تو فاز آموزش كامپيوتر. بعد رفتيم تو فاز جك گفتن و در آخر هم قبل از اين كه به طرح من برسن بحثهايي اونجا در گرفت كه تعدادي كلمات به كار رفته در اون بحث به شرح زير است: لائيك – انگيزه- انگيزش- سال پانصد و نمي دونم چند ميلادي سال ظهور اسلام بوده- پنتيوم 1800فول كش – گتيك و…. خيلي كلمهاي ديگه. هر كس گفت بحث چي بوده؟ بعد از كركسيون انجانب ساعت 5 صبح پياده شرف ياب شدم منزل براي استراحتي هر چند كوتاه . چون از استاد معارف خجالت مي كشم چون تا حالا ازاول ترم فقط يك بار سر كلاس حاضر بودم . قرار بود برم سر كلاس اما اين بار هم نرفتم و خواب رو ترجيح دادم اما صبح تازه متوجه شدم بايد پروژه مسخره سازه هاي فولادي رو من تكميل كنم و تحويل بدم .خلاصه خواب بي خواب . ظهر هم سر راه رفتن به دانشگاه رفتيم مراسم اعدام 5 نفر از ارذل رو كه سر را ه دانشگاه بود ملاحظه كرديم. ( اونا كه قراره اعدام بشن 19 نفرن كه 3 تا شون صبح اعدام كرده بودن و بقيه روديروز عصر) وساعت 8 شب هم آمدم خونه تا يك 1 ساعت پيش مشغول كار روي طرح كذايي خودم بودم الان هم دلم براي خواب يك ذره شده. اما به خدا هچ رشته اي به مفرحي اين رشته معماري كه لااقل من مي خونم نيست.
---------------------------------------
اينم سند بزرگ شدن ما .

No comments: